حقیقتش من آدم دوست داشتن یه طرفه نبودم و نیستم. نمیدونم هم چی شد که طرف من سنگینتر شد. نمیدونم چی شد که بها دادم به حسی که داشتم. ینی میدونما، میدونم چی شد. امید. این امید لامصب که به صلابه هم بکشنم از جیبم کم نمیشه. ولی خب حالا بعد شاید یه هفته دیگه حس میکنم رها شدم. واقعیتش مرسی از تو. بدهکار شدم بهت. حرفای اونشبت خیلی کمکم کرد. باعث شدی بریزه تموم حسم. ریخت چون بر پایهی تفکرات اشتباهی بود. حالا نشستم تو سلف و از سما میلرزم و چرت و پرت مینویسم. که کاش تمرکز و قدرت نوشتنم بهتر از اینها بود.
- ۹۸/۱۰/۲۲