پرچین

مینویسم که یادم بمونه؛ یا از یادم بره.

پرچین

مینویسم که یادم بمونه؛ یا از یادم بره.

  • ۰
  • ۰

حقیقتش من آدم دوست داشتن یه طرفه نبودم و نیستم. نمیدونم هم چی شد که طرف من سنگین‌تر شد. نمیدونم چی شد که بها دادم به حسی که داشتم. ینی میدونما، میدونم چی شد. امید. این امید لامصب که به صلابه هم بکشنم از جیبم کم نمیشه. ولی خب حالا بعد شاید یه هفته دیگه حس می‌کنم رها شدم. واقعیتش مرسی از تو. بدهکار شدم بهت. حرفای اونشبت خیلی کمکم کرد. باعث شدی بریزه تموم حسم. ریخت چون بر پایه‌ی تفکرات اشتباهی بود. حالا نشستم تو سلف و از سما میلرزم و چرت و پرت مینویسم. که کاش تمرکز و قدرت نوشتنم بهتر از این‌ها بود.

  • ۹۸/۱۰/۲۲
  • Zz

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی