پرچین

مینویسم که یادم بمونه؛ یا از یادم بره.

پرچین

مینویسم که یادم بمونه؛ یا از یادم بره.

  • ۰
  • ۰

دارم فکر میکنم به تنها آدمی که اهمیت نمیدم خودمم. فقط واسه خودمه که میگم عب نداره ناراحت بشه، اشکش دربیاد و هزار بار خم بشه. 

دیشب خوابتو میدیدم. خیلی واقعی بود. خیلی. اونقدر واقعی که وقتی بیدار شدم چشم بسته گوشیمو چک کردم. نبود. پیامی نداشتم. و همونجا دلم سوخت برای روان و ناخوداگاهم. 

 

میدونی؟ وقتی یه چیز ساده رو خواب میبینی، وقتی یه سری مسائل پیش و پا‌افتاده رو خواب میبینم خیلی دلم به حال خودم میسوزه. که یه چیزی تو گوشم میگه تو چیکار کردی با این بچه؟ 

دیشب که خواب میدیدم ایمیل دارم ازت، که ایمیلمو باز کرده بودم و چند تا ایمیل داشتم ازت و یادمه که هم متعجب بودم و هم از ذوق داشتم میمردم. دلم گرفت از این. که چه چیزای کوچیکی برات رویا شدن دختر جون.. چرا آخه؟

امیدتو بریز دور و جمع کن خودتو. ترمیم کن روان آسیب دیدتو. خوب میشی. ایمان دارم که زود زود خوب میشی.‌ :*

  • ۹۸/۱۲/۲۶
  • Zz

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی