طاهر قریشی غوغای ستارگان رو میخونه تو گوشم و گوله گوله اشک میریزم. قشنگ گوله گوله. چون نمیفهمم این آدم مال من نیست؛ چون هیچوقت انگار نمیفهمم، چون مثه سگ امید دارم و سرابه آقا سرابه. چون یادم میره برای هر فاکینگ چیزی باید مثه سگ بجنگم. یادم رفته بود.
چون شیرجههای رفته کوفتگیها و کبودیهای عجیبی به جا میذارن. چون بدنم سیاهه از این همه امید. که دریا دریا امید ولی دیگه نه برای ما. دیگه نه.
که دخترجون، عزیزدلم. بفهم. بفهم. بفهم تو رو به خدا. تمومش کن. خب؟ قول بده. تو رو به خدا نازنین. تو رو به خدا.استاپ اند موو آن.
- ۹۹/۰۳/۱۴
غبار غم برود ✓_✓