امشب که تو رفتی یزدانی پلی شد، برگشتم به هوای سرد و قدمزدنها و گریه کردنهام، تو حموم خوابگاه و قدمزدنهای پر بغض حد فاصل سعدی تا ابوطالب. هنوز هم امشب باهاش بلند میخوندم تو رفتهای و بهتر که من هم نباشم. یا اونجا که میخونه بگو چگونه باید برایت بمیرم؟ آهنگش غم داره واسم، یه لایه غم نازک میشینه رو قلبم و وادارم میکنه باهاش همخوانی کنم وقتی میخونه تو با دلم چه کردی که در زمان ندیدم.
- ۹۹/۰۸/۰۲