برام نوشته بودی کمکم داره حرف زدن از چیزهایی که میتونی بگی، از خودت، اطرافت و هرچی که مرتبط و غیرمرتبط با توئه به صفر میل میکنه. و من اگه فکر نمیکردم که چی برداشت کنی از حرفم، اگه فکر میکردم تو حرفام چیزی غیر عزیز بودنت نمیدیدی بهت میگفتم بیا و با من تمرین کن. میخواستم بنویسم برات با من تمرین کن حرف زدنو، بیا و یه چیز مسخره بگو، بیا از کماهمیتترین و روزمرهترینها بگو؛ بگو امروز صبحونه چی خوردی، تو مسیر خونه تا شرکت به چی فکر میکردی، تو شرکت چقدر کار سرت و ریخته بود و برگشتنی بچه چیکار کرد. از آینده بگو، از جاهایی که دوس داری بری، چیزایی که دوس داری بخری و همهچی. دوس داشتم بگم با من حرف بزن بچّه. با من تمرین کن، محو نشو؛ نذار گمت کنم.
نذار گمت کنم؛ خب؟ نه نه، نذار گم کنیم همو؛ خب؟
- ۹۹/۰۸/۰۶