پرچین

مینویسم که یادم بمونه؛ یا از یادم بره.

پرچین

مینویسم که یادم بمونه؛ یا از یادم بره.

  • ۰
  • ۰

هفتاد و نه.

تموم شد و یه عمر بعدش دویدم دوباره نور بیاد روم. قلبمو گرفتم تو دستم و جون کندم تا دوباره ببینی منو و نشد. اون وسط تو تاریکی مطلق دوباره چند ساعت رفتم رو صحنه، دیدی منو، بغلم کردی، و تموم تاریکی بعدشو به گرمای همون شب گذرونم. دوباره جون کندم، دق کردم، آب شدم تا ببینی منو و نشد.

حالا مثل اون اوایل نشستی یه گوشه، تو دنیای خودت، دورتر از من نفس میکشی و هنوز نفسم میره برات. هنوز Into my arms گوش میدم و قد سه دقیقه رویاتو قرض میگیرم از دنیا و حقیقت موجود، هنوز Ghostly kisses گوش میدم و پرت میشم تو شیش صبحی که دستت تو دستم بود. تو یه گوشه نشستی و من نشستم به تماشات، از دور، خیلی دور‌ و ذره ذره دور شدن و محوشدنت.

  • ۹۹/۰۸/۰۹
  • Zz

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی