پرچین

مینویسم که یادم بمونه؛ یا از یادم بره.

پرچین

مینویسم که یادم بمونه؛ یا از یادم بره.

  • ۰
  • ۰

هشتاد و دو.

لجم میگیره از خودم وقتی تو ظاهر اینقدر سگ و وحشی‌ام ولی در باطن این همه نیازمند بغل. دارم بین برنامه‌ها پاره میشم و اشکم درمیاد، از اونور چند روزه بدن درد دارم و امروز به نهایت خودش رسید. حالا از ظهر فکر میکنم کرونا گرفتم باز؟ عطسه و سرفه هم میکنم مبارک دشمنام:))) خلاصه‌ش اینکه دارم پاره میشم از هر طرفی که حساب کنی. و بغل میخوام آقا. یه بغل میخوام بخزم توش، یکم همونجا بمونم و هی ریز ریز بوسم کن. :)) ایده آلم چیه؟ من صبح تا شب برم پاره شم و جون بکنم و هرچی ولی تهش برگردم و یه بغل داشته باشم. یه قربون صدقه‌ی آخر شبو داشته باشم. آخرشب دیگه این گارد و لباس جنگمو بذارم پایین و بخزم تو یه بغلی. پس‌فردا میمیرم و ناکام میمونم حالا. چه از لحاظ این ایده‌آله چه اون جنگه. :/  تو این راه نمیرم ناموسا. بدم میاد بمیرم بگن تو این راه مرد. تو یه راه بهتر بمیرم. روحم اذیت میشه جدا ببینه مردم باز زر زر میکنن پشت سرش که تو این راه مرد. لعنت بابا :)) گور باباتون بابا با این دنیاتون. 

 

چقدر خاله‌زنک طور شد. :))) قشنگ پیژامه‌طور اومدم نشستم حرف زدم. 

 

  • ۹۹/۰۸/۱۴
  • Zz

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی